حیات غرب - ماه هاست نام شورای شهر کرمانشاه به بهانه های مختلف تیتر یک رسانه هاست. البته نه به خاطر مسایلی همچون ارایه خدمات درخشان به شهروندان کرمانشاهی، اجرای طرح های زیبا و خلاقانه در فضای شهری و یا تلاش شجاعانه برای حفظ باغات سراب قنبر و سرمایه های طبیعی از چنگال زمین خواران و منفعت طلبان، بلکه به خاطر موضوعات نفسگیر حاشیه ای که مدت هاست این مجموعه اثرگذار را زمینگیر کرده است. رفت و برگشت های سریالی، بی پایان و خسته کننده دو تن از اعضای اخراج شده و اضافه شدن دو عضو علل بدل دیگر به جای آن ها با وجود ماه ها کشمکش هنوز هم ادامه دارد. حال مجموعه ای با این همه فراز و نشیب در میان اعضای خویش، ماه هاست خود را گرفتار موضوع برکناری شهردار نیز کرده است؛ شهرداری که همین چندی پیش با اکثریت آراء شورای شهر برگزیده شده است ولی برخی در همان ماه های اول از این انتخاب پشیمان شدند و یک سرپرست به جای آن انتخاب کرده اند! و حال پس از فراز و نشیب های بسیار در تازه ترین تصمیم آرش رضایی را به عنوان شهردار جدید برگزیده اند. البته با برایندی که از اوضاع به دست می آید، می توان به سادگی دریافت که این پایان ماجرا نیست. این وضعیت تبدیل به سوهانی بر اعصاب شهروندان کرمانشاهی شده و متأسفانه نمی توان پایانی مشخص را بر آن متصور شد. جای تأسف آنکه همه این اتفاقات درست جلوی چشمان رسانه ها، فرماندار و مدیریت ارشد استان می افتد. اگر این کشمش ها در هر کجای دنیا اتفاق می افتاد، اعضای آن شورا تاکنون به شکل جمعی استعفای خویش را تقدیم کرده بودند و یا نهادهای ناظر به دلیل بی کفایتی حکم به عزل آن داده بودند. در این میان سرنوشت کلانشهری قدیمی و دیرپا همچون کرمانشاه که نیمی از جمعیت استان را در خود جای داده اسیر اختلاف سلیقه های اعضای شورا شده است. مجموعه ای که می بایست جایگاهی برای تعادل بخشی به مسایل شهر باشد و سکان توسعه و ارایه خدمات برتر به شهروندان کرمانشاهی را در دست داشته باشد، خود تبدیل به کانونی برای آشفتگی و بی ثباتی در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی ها شده است.
البته ذکر این نکته ها به منظور چشم نهادن بر سودمندی های نهادی مانند شورا نیست. اگر نگاهی به سطح کشور بیاندازیم درمی یابیم شوراها در شهرهایی همچون مشهد، تبریز، تهران، اصفهان، شیراز، یزد و ... بستری پویا برای یک توسعه چشمگیر و ارتقای کیفیت خدمات شهری بوده است. این از بد اقبالی کرمانشاهی هاست که شورای این شهر اثری معکوس داشته و مردمانش خیر چندانی از این مجموعه ندیده اند و طی این سال ها شهر گرفتار توسعه ای شتابان و افسارگسیخته گشته است. شهرک هایی که به سرعت برق و باد در تپه هایی اطراف شهر سربر می آورند؛ جاهایی که می توانست کمربندی سبز برای شهر باشد و یا تبدیل به فضاهای تفریحی شوند. این اتفاقات به گونه ای افتاده که امروزه برخی تپه های اطراف، پشت برج های سر به فلک کشیده پنهان شده اند. یا باغات سراب قنبر طی این سال ها عرصه تاخت و تاز بساز و بفروش ها گشته و ساخت و سازهای بسیاری در آن ها اتفاق افتاده است و این روند همچنان ادامه دارد. همه این اتفاقات نامیمون با حضور نهادی به نام شورا افتاده که قرار است بستری از مشارکت مردمی در تصمیم گیری های شهری باشد!
واقعیت این است بنا به هر دلیل کسانی وارد شورا شده اند که آن را با یک مجموعه صدور مجوز برای ساخت و ساز اشتباه گرفته اند و برخی از اعضای آن در همین ساخت و سازهای بعضاً مشکل دار دستی دارند. شورای شهر کرمانشاه با وجود چهار دوره حضور در فضای مدیریت شهری، هنوز نتوانسته برنامه و طرحی برای توسعه پایدار این شهر بر مبنای استعدادها و پتانسیل های آن ارایه دهد. رود آبشوران که می توانست زندگی بخش و زیبایی بخش شهر باشد بر اثر همین ندانم کاری ها عملاً تبدیل به یک کانال عبور فاضلاب شده و رودخانه قره سو هم سرنوشتی جدا از این در انتظارش نیست.
البته ترکیب چهار دوره شورا حاصل انتخاب مردم همین شهر است. انتخاب هایی که اغلب در عدم مشارکت جدی طبقه متوسط و نخبگان دانشگاهی و مدیریت شهری صورت گرفته است. در واقع طبقه متوسط تا حدودی نهادی به نام شورا را جدی نگرفته اند، غافل از اینکه ناکارآمدی همین مجموعه کافیست تا کیفیت زندگی و سرمایه های طبیعی زیست بوم آن ها را با خطر جدی مواجه سازد. فراموش نکنیم پروژه ی ناکارآمدی همچون منوریل با حضور یک شورای شهر پویا و اثرگذار هیچگاه امکان اجرا در کرمانشاه نمی یافت. در این میان باید رسانه ها با یک مشارکت فعال زمینه نقد همه جانبه عملکرد این مجموعه اثرگذار توسط کارشناسان، مهندسین شهرساز و برنامه ریزان شهری را فراهم کنند و بستر و فضا را برای انتخابی بهتر، پویاتر و کارآمدتر در انتخابات سال آینده شوراها فراهم کنند.
بهزاد خالوندی